پله پله تا ملاقات خدا

  • خانه 
  • تماس  

درس اخلاق!

26 آذر 1392 توسط مسافر ابد

سخت آشفته و غمگین بودم …
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را …
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند …


خط کشی آوردم،
در هوا چرخاندم!
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید!

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم …
سومی می لرزید …
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود …
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید …
“پاک تنبل شده ای بچه بد”
“به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند”
“ما نوشتیم آقا



بازکن دستت را …
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله ی سختی کرد …
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کرد و سپس ساکت شد …
همچنان می گریید …
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز، کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد …


گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن !

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش و یکی مرد دگر
سوی من می آیند …

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو و کنار چشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …


چشمم افتاد به چشم کودک …
غرق اندوه و تاثر گشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر …

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم


عیب کار از خود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام …
او به من یاد بداد درس زیبایی را …
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی


یا چرا اصلا من عصبانی باشم
با محبت شاید، گرهی بگشایم
با خشونت هــرگــز …
هــرگــز.

 نظر دهید »

تسلیت شهادت امام حسن مجتبی(ع)

18 آذر 1392 توسط مسافر ابد






کریم اهل بیت



باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟
باور کنم که این آسمان پرستاره، پیکر توست که مهبط
زخم های مکرر جهل و عصیان است؟

این تن توست که در طواف یکریز تیرهای کینه توز، به گل نشسته؟
تنی را که در هجوم بی امان بارانی توامان حسادت و نفرت
تشییع می شود، روزی زینت شانه های پیامبر صلی الله علیه و آله بود

روزی زینت دامان فاطمه علیهاالسلام بود.
این پیکری که در احاطه شعله های تنگ نظر در نهایت بی رحمی
و قساوت پرپر می شود، پیکر آقای جوانان اهل بهشت است.


روزگار غربتت را پایانی نیست.روزگاری در شبیخون خیانت ها و
توطئه ها، تن به صلحی سبز می دهی ـ به اجبارـ تا دین بماند و روزگاری
دیگر، در حریم خانه خود، آشنایی بیگانه از پشت به تو خنجر می زند.

تو حتی در خانه خویش هم غریبی.
همسرت، روشنان حضور آسمانی ات را تاب نیاورد؛


زنی که لایق سایبان مهربانی ات نبود، زنی که به رسم آشنایی
زهر بی وفایی به کامت ریخت.داستان غربت تو هنوز ادامه دارد.

از کوچه های بنی هاشم، از کبودی صورت مادر تا امروز
در تشییع مظلومانه پیکرت، در هجوم تیرهای نفرت و کینه!


چشم های تنگ نظر، تاب نیاوردند بزرگی ات را؛
دیدند و خود را به کوری زدند!

حق ناشناسان فتنه جو که عمری بر گرد خوان کرامتت
میهمان بودند، امروز، به تقاص آن همه خوبی و مهربانی، گرد هم آمدند
تا پیکرت را تیرباران کنند؛ در برابر دیدگان فاطمی حسین علیه السلام
و صبوری حیدری عباس!


گرد هم آمدند تا شعله شعله داغ بگذارند بر دل خونین زینب علیهاالسلام .
یا کریم اهل بیت! اینک من آمده ام، تا شریک غربتت باشم.

آمدم تا زائر مزار بی چراغت باشم، تا بر سفره کرامتت
میهمان شوم حالا این من و این وسعت بی حد
و مرز کرامت تو یا کریم اهل بیت!



 

 3 نظر
  • 1
  • 2
  • 3

پله پله تا ملاقات خدا

سلام خدمت تمام شما بازدید کنندگان محترم هدف من از ایجاد این وب گذاشتن خلاصه دروس تخصصی حوزه علمیه خواهران است که البته مطالب مفید دیگر هم میگذارم امیدوارم بتوانم به هدفم نائل شوم منتظر انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان هستم "اللهم صل علی محمد و آل محد و عجل فرجهم و فرجنا بهم"
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها

ابر برچسب

«imam hadi» naghi «امام هادی» «امامت امام زمان،نهم ربیع،عکس با موضوع امام زمان» «خواص اسماء الهی،الله،اسم اعظم،ذاکرین الله» «دانلود نرم افزار مهدوی،هدیه آغاز امامت،نهم ربیع» «درس اخلاق،محبت به جای خشم،گذشت به جای انتقام» دلنوشته «سکوت در مقابل نادان،گوش شنوا» «شب یلدا،ماه غم» «عشق ناب،ترک غیر یار،عشق الهی» «فضائل امام هادي» «مداحی اربعین،محمود کریمی،جهت تسلیت»


  • خاک پای مولا صاحب الزمان(عج)
  • تماس